گفتگو با کودک هنرمند توان‌یاب | به فکر «بهتر بودن» باش
  • کد مطالب: ۳۳۷۸۳۴
  • /
  • ۱۳ مهر‌ماه ۱۴۰۴ / ۱۸:۲۱

گفتگو با کودک هنرمند توان‌یاب | به فکر «بهتر بودن» باش

طیبه ثابت
خبرنگار طیبه ثابت
همیشه بامطالعه‌ی کتاب‌های خوب و مناسبی که بزرگ‌ترها به ما پیشنهاد می‌دهند، می‌توان در راه موفقیت پیش رفت.

«همیشه بامطالعه‌ی کتاب‌های خوب و مناسبی که بزرگ‌تر‌ها به ما پیشنهاد می‌دهند، می‌توان در راه موفقیت پیش رفت. موفقیت بدون رنج و سختی کشیدن در راه هدف و بدون نظم داشتن و بی‌تمرین اصلا وجود ندارد.

بچه‌ها الان که تعطیلات تمام شده، بهتر است از زمان خود به‌خوبی استفاده کنید، زیرا بدون تلاش و کوشش، هیچ وقت نباید انتظار داشته باشید موفق شوید.»

اینها بخشی از صحبت‌های پسر هنرمند و پرشروشوری است که برای مصاحبه به تحریریه‌ی ما آمد.

پرهام تدین دانش‌آموز پایه‌ی دوم مدرسه‌ی توان‌خواهان شهید صیاد شیرازی است که در بیشتر مسابقات فرهنگی‌هنری دانش‌آموزی در رشته‌ی تهیه‌ی کلیپ و پادکست درخشیده است.

با خواندن گفتگوی زیر، با این کودک هنرمند توان‌یاب بیشتر آشنا شوید.

 

پرهام‌جان، لطفا ازموفقیت‌هایت برای ما بگو. بیشتر در چه زمینه‌ای بوده است؟

بیشتر در مناسبت‌های بزرگ و در مسابقات فرهنگی‌هنری در رشته‌ی اجرای دکلمه، تهیه‌ی کلیپ و تدوین صوتی شرکت می‌کنم. خدا را شکر، در خیلی از این مسابقه‌ها از مدرسه گرفته تا ناحیه، استان و کشور، رتبه‌های برتر، برگزیده و تقدیر داشته‌ام.

جدیدترین موفقیتم مربوط به مسابقه‌ی «قدر تا قدر» است که در فضای مجازی و شبکه‌ی شاد و در رشته‌ی پادکست به دریافت لوح تقدیر و کسب مقام برگزیده‌ی کشوری دست یافتم.

 

در مسابقات کشوری، رقیب‌ها وحریف‌ها زیادند. چه‌طور بر دلهره‌ات پیروز می‌شوی؟

اصلا دلهره ندارم، زیرا با علاقه کارم را ارائه می‌دهم.

 

آیا شده است در مسابقه‌ای شکست بخوری؟ آن لحظه چه احساسی داشته و چه‌کار کرده‌ای که دوباره یک آدم موفق باشی؟

بله، تا حالا چند بار این اتفاق افتاده است. ناراحت شدم، اما ناامید نشدم. سعی کردم در مسابقات بعدی بیشتر تلاش و بهتر عمل کنم.

مثلا در مسابقه‌ی شطرنج کلاسی که در مدرسه برگزار شد، ذهنم خسته بود و شکست خوردم، اما ناامید نشدم. از بزرگ‌ترهایم شنیده‌ام که شکست مال آدم‌های قوی است.

یک بار هم در مسابقه‌ی فرهنگی‌هنری در رشته‌ی داستان‌گویی مقام نیاوردم. ناراحت شدم، اما تصمیم گرفتم سال بعد کار بهتری ارائه بدهم.

 

برای ما بگو تابستان را چه رنگی می‌بینی و اوقات فراغتت در تعطیلات چه‌طور گذشت؟

تابستان یک رنگ گرم و نارنجی است. معمولا بیشتر وقتم را با علاقه‌مندی‌هایم که یکی از آنها خواندن کتاب است گذراندم. در تعطیلات حدود ۲۰۰ کتاب داستان علمی مطالعه کردم.

آخرین کتابی که خواندم «قصه‌های رنگارنگ» بود. به‌غیر از مطالعه، به اجرای نمایش و خوانندگی و رشته‌های ورزشی رزمی هم علاقه دارم. در تابستان همچنین در کلاس‌های هنری و ورزشی شرکت می‌کنم.

 

برای اینکه همیشه در رشته‌ی موردعلاقه‌ات، یعنی دکلمه‌خوانی، اجرا و تدوین‌های صوتی، موفق باشی چه‌قدر وقت می‌گذاری؟

بیشتر وقت‌ها آخر هفته‌ها به کمک مادرم در رشته‌ی دکلمه‌خوانی و اجرای نمایش تمرین می‌کنم. وقتی هم که با دوستان و همسالانم باشم، در حضور آنها تمرین می‌کنم تا همیشه ذهن و زبانم آمادگی داشته باشد.

 

چه کسانی در این راه مشوقت بودند و از تو حمایت کردند؟

کسانی که سبب شدند من به موفقیت و پیروزی برسم مادر و پدر عزیزم هستند که از آنها تشکر می‌کنم و دستان پرمهرشان را می‌بوسم.

 

از آرزوهایت برای ما می‌گویی؟

آرزو دارم در آینده انسان خوب، بزرگ و موفقی بشوم. دوست دارم بتوانم دانشمند شوم. می‌خواهم کاری کنم که همه به من افتخار کنند.

 

بهترین خاطره‌ات از شرکت در مسابقات فرهنگی چه بوده است؟

در آبان ماه سال۱۴۰۰ به مراسم افتتاح بوستان ویژه‌ی معلولان در پارک ملت دعوت شدم. در آن مراسم، شهردار مشهد هم حضور داشت.

من در آن مراسم شعری زیبا به نام «من می‌توانم» مربوط به کودکان استثنایی خواندم که از طرف حضار تشویق شدم و از مشاور شهردار محترم لوح تقدیر و کارت هدیه دریافت کردم.

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.